روزگاری عشق من اعداد بود
بازیم تفریق و جمع و عاد بود
زندگی تنها ریاضی بود بس
جز ریاضی کارهایم بود عبس
فکر میکردم ریاضی ساده است
جمع و ضرب پیش پا افتاده است
جز ریاضی دان کسی شنگول نیست
بی ریاضی زندگی معقول نیست
حال فهمیدم که این دیو سیاه
نیست یک معشوق جز قرص ماه
من ندانستم که انتگرال چیست
حال فهمیدم که جز اشغال نیست
من غلط کردم که گشتم عاشقش
مرده شورش را برند با مشتقش