هندسه زندگی
دلم میخواهد زندگی را از زاویه ای دیگر ببینم.
دوست دارم نگاه هندسی به زندگی داشته باشم و محیط پیرامون خود را با دیدی نو
محاسبه کنم.
دلم میخواهد مساحت عمرم را بسنجم و به شخصیتم شکل مناسبی بدهم.
میتوانم زندگی را مربعی فرض کنم که اضلاع آن را ایمان - هدف - امید و عشق
تشکیل داده اند یا مثلثی که زاویه های آن علم - ایمان و انسانیت باشد.
میتوانم مرکز دایره حیاتم را انتخابهای خوب قرار دهم.
چرا سطحی بیندیشم؟
وقتی دوست دارم به افکار و زندگیم عمق دهم و میتوانم حجم معنویتم را افزون
سازم.
من میتوانم از نقطه های خط عمرم خطی مستقیم در جهت خوبی و مهربانی ترسیم
کنم.
من دلم میخواهد زندگیم برقاعده پاکی استوار باشد. به موازات حق پیش بروم و زاویه
دیدم باز باشد.
وقتی این قدر توانایی دارم چرا شکل غیر منتظم باشم و از میان خطوط خط های
شکسته و منحنی را برگزینم؟
من میتوانم منشوری باشم شفاف که از هر سو جلوه ای خاص دارد.
منشوری که نور را به راحتی تجزیه میکند و فضا را با رنگهای دلپذیر و جذاب
محبت - امید - عشق - عرفان و ... می آراید.
خوب به قول هنرمند گلمون یاسر خان (یاس)
از چی بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من در آد
به جز کاغذ سفید پاره
خوب آره رفیق حرف توش ولی با خودکار سفید...
بریم سر اصل مطلب
خوب چون آقای فتحی امروز اومد سر کلاسمون و گفت که از دستمون ناراحت به خاطر نرفتنمون به دانشگاه با مدرسه، منم تصمیم گرفتم این پست رو بزارم...
آقای فتحی ما با شما اصلا هیچ لج یا نمیدونم هر چیزی که شما فکر میکنید نداریم.
اگه اون موقع نیومدیم نگفتیم که نمیایم، بله حق با شماست ما مقصریم.
اما بدونید که هیچ قصدی در کار نبوده ولی در هرصورت اگه ناراحت شدید من همینجا ازتون معذرت خواهی میکنم...
ریاضی 1...
ریاضی 2...
ریاضی 3...
ریاضی بشقاب پرنده...
ریاضی چرا نمیخنده...
انتگرال یگانه...
انتگرال دوگانه...
انتگرال سه گانه...
حالا دسسسس دسسس...
انتگرال دس توابع رقص...
حالا برعکس...
توابع دس، انتگرال رقص....
اون سینوس کسینوسا که دس نمیزنن ایشالا برن زیر رادیکال...
اثرات زیاد درس خوندنه...
خوب میشم، شما زیاد جدی نگیرید...!
روزی همه ی دانشمندان مردند و وارد بهشت شدند. آنها تصمیم گرفتند تا قایم باشک بازی کنند متأسّفانه اینشتین اوّلین نفری بود که باید چشم میگذاشت. او باید تا 100 میشمرد و سپس شروع به جستجو میکرد همه پنهان شدند الا نیوتون، نیوتون فقط یک مربّع به طول یک متر کشید و درون آن ایستاد، آنهم دقیقاً در مقابل اینشتین!
انیشتین شمرد: 97، 98، 99، 100 او چشماشو باز کرد و دید که نیوتون در مقابل چشماش ایستاده...
اینشتین فریاد زد: نیوتون بیرون! ( سُک سُک!) نیوتون بیرون! ( سُک سُک)
نیوتون با خونسردی سرِ جایش ماند و گفت: من بیرون نیستم. او ادّعا کرد که اصلاً من نیوتون نیستم.
تمام دانشمندان از مخفیگاهشون بیرون اومدن تا ببینن اون چطور میخواد ثابت کنه که نیوتون نیست. نیوتون ادامه داد که من در یک مربع به مساحت یک متر مربع ایستادهام... که منو نیوتون بر متر مربع میکنه... از آنجایی که نیوتون بر متر مربع برابرِ یک پاسکال است، بنابراین من پاسکالم؛ پس پاسکال باید بیرون بره!
(پاسکال سُک سُک)
ببینید این مطلبی که زدم از وبلاگ دوم تجربی کپی کردم.
به نوشته قرمز رنگ توجه کنید.
اول نظراتی رو که میدین باید به هیچ وجه داخلش بی احترامی نباشه و بعد بعضی ها تو نظراتشون میگن اگه جرات داری؟من به وقتش خیلی دل و جرئت دارم ولی هیچ وقت نظری رو تایید نمیکنم که داخلش بی احترامی باشه.حالا یه کم فک کن ببین چرا نظرتو تایید نکردم بعدش خواهش میکنم از به کار بردن واژه جرات رو به کار نبرین چون ممکنه جوابی بهتون بدم که...
شیمی مغز ما اکسید گشت و سوختیم
بسکه شیمی تجزیه اموختیم
هی اسید و باز دعوا می کنند
خاک عالم بر سر ما می کنند
چون که شیمی با فیزیک همراه شد
چاله گود انرژی چاه شد
این شرودینگر مرا دیوانه کرد
تابع موجی مرا بیچاره کرد
درس دیگر درس شیمی معدنی است
پر ز اسرار عجیب و دیدنی است
هر اتم باشد مثال یک پیاز
می زند هی چرخ با آهنگ جاز
کمپلکس این فلز با آن لیگند
فهم آن مشکلتراز فتح سهند
شیمی آلی یکی درس حجیم
خواندنش هم مشکلی باشد عظیم
واکنشهایش همی پر رمز و سر
از دیلز- آلدر گرفته تا فیشر
بس که دیدم طیفهایی پر ز پیک
می کند مغزم چو ساعت تیک و تیک
جوهر طبعم بشد اینجا تمام
پس خداحافظ بود ختم کلام
کاش مختصات کردارمان روی ربع اول همانطور می ماند و به سمت ربع های دیگر نمی رفتیم.
کاش تابع گناهانمان نزولی باشد تا در یک جا بالاخره پایان پذیرد.
کاش لااقل تابع گناهانمان اینقدر پیوسته نباشد و حد اشتباهاتمان به بی نهایت میل نکند.
کاش از سخنان بیهوده و اعمال مکروهه که فراوان هم هستند، جذر می گرفتیم.
کاش دنیا با تمام دلخوشی هایش در نظرمان نقطه ای تو خالی باشد و بس.
کاش انتگرالهای بی حرمتی هایمان در محضر درست، توبه باشد.
کاش بتوانیم اعمال نیک و بسیار اندکمان را به توان برسانیم تا به حساب آیند.
کاش آهنگ رو به افزایش حجم روز مرگی ها، به ما فرصت فکر کردن به خود را بدهد.
کاش راه راست را انتخاب کنیم که اگر نکنیم یا به هدف نمی رسیم و یا دیرتر می رسیم.
کاش لگاریتم کلیه اعمالمان در مبنای رضای خدا برود تا مقبول درگاهش واقع شود.
کاش لحظه های خوب مناجات را یک جا می شد جمع کرد تا از دستشان ندهیم و فراموششان نکنیم.
کاش...
ریاضیات علم نظم است و موضوع آن یافتن، توصیف و درک نظمی است که در وضعیتهای ظاهرا پیچیده نهفته است و ابزارهای اصولی این علم ، مفاهیمی هستند که ما را قادر میسازند تا این نظم را توصیف کنیم
ای کاش انسانها در قرض دادن به یکدیگر قانون پایستگی جرم را رعایت می کردند.
ای کاش آدم ها به رخدادهای زندگی ازهمان ابتدا واکنش موازنه شده نشان می دادند تا مجبور نشوندهربار ضرائب اجزای واکنش را تغییر دهند.
ای کاش همه حلال ها قابلیت حل کردن مشکلات را می داشتند تا هیچ مشکلی حل نشده باقی نماند.
ای کاش آدم ها صداقت را از آمفوتر می آموختند اسید بودن در مقابل باز یا باز بودن در مقابل اسید نه اسید شدن در حضور اسید یا باز شدن نزد باز.
دعای معلم شیمی:
خدایا تمایل زنم به خرید لباس و طلا و ... را به به اندازه واکنش پذیری گازهای نجیب قراربده
* * *
بارالها حقوق ماهیانه ام را به اندازه عدد آووگادرو بگردان
* * *
پروردگارا قانون پایستگی جرم را بر محتویات جیبم حکم فرما کن
* * *
الهی سرعت مصرف شدن حقوقم را از سرعت زنگ زدن فلزات کمتر کن
* * *
آمین یا رب العالمین